خسته ام مثل درختی که همین نزدیکی
تبری بی احساس
پای پرواز دلش را به خدا قطع نکرد
خواست فریاد کند هستم من
چشم وحشی تبردار چرا درک نکرد؟
خسته ام مثل همان مادر پیر
که همان عاشق دلداده رهایش کرده!
کنج نسیانکده ی شهر که امیدی نیست.
خسته ام خسته تر از دولت تکرار دروغ!
خسته تر از نفس کوه دماوندم من
خسته کردی تو مرا بی احساس
هیچ میفهمی تو؟
هیچ میخوانی تو؟
دل من ملعبه ی اوج غرور تو نبود.
عشق را معنی کن
و همان فاصله اش با نفرت
کاش میفهمیدی.
کاش میفهمیدی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گوناگون آموزش ایلوستریتور مقدماتی لوکس مارکت عسل طبیعی تجربه های من اخبار دانشگاه فرهنگیان محمد تاج مزینانی - MTM سفر و طبیعت گردی نگین کویر دانلود فیلم ها و انیمیشن جدید و قدیمی و سریال های خارجی و ایرانی